باز هم خواب ریاضی دیده ام خواب خط موازی دیده ام
خواب دیدم می خوانم ایگرگزگوند خنجر دیفرانسیل ام کشته کند
از هر جا یه گشتی می پرم دامن هر اتحادی را می درم
دست و پای بازه ها را بسته ام از کمند منحنی ها را رسته ام
شیب هر خطی را به تندی می دوم گوش هر ایگرگ وشی را می جوم
گاه خط را موازی میکنم با توان نقطه ها با زی میکنم